ARAZKHABAR.IR

گفتمان سازی و تفاهم، راهکار فرهنگ سازی مالیاتی


گفتمان سازی و تفاهم، راهکار فرهنگ سازی مالیاتی ندا عبدی شاید برای اغلب متولدان دهه های پنجاه و شصت، قدم زدن مفتخرانه داروغه بی رحم ناتینگهام و تکرار جملات شعرگونه او که می گفت: «مالیات جمع می کنم، بهر پرنس جان می کنم/ از شما جمع می کنم/ شکم پرنس پر می کنم» اولین و البته غیراصولی ترین آشنایی با مقوله مالیات بود.

نسخه وطنی را هم در کتاب های تاریخ به فراوانی می توان یافت. حکومت ها و امپراتوری هایی که «پول زور»، «باج» و «خراج» را در هر دوره ای با سبکی ویژه و نامی مخصوص از مردم می گرفتند.

لمبتون در صفحه ۱۷۱ کتاب خود با نام مالک و زارع در ایران، گزارش زیر را در مورد ایلخانیان که پیش از صفویه حکومت می کردند، به تصویر کشیده است:

«عمال حکومت از هر نوع که بودند، انگل مردم دهات می شدند. ایلچیان با صفوف طولانی ملازمان خود هنگامی که از دهات می گذشتند، روستاییان را وادار می کردند که انواع مختلف ساز و برگ مورد احتیاج لشکر را فراهم آورند. اگر چه مالیات مخصوص هم دیوان برای تأمین نیازمندی های آنان تأسیس کرده بود… شکارچیان دربار هم، که عده فراوانی از آنان در سراسر امپراتوری پراکنده بودند، یکی از عوامل بیدادگری بودند و وسیله معاش آنان را ناگزیر روستاییان فراهم می کردند. شکارچیان هم، در روستاها بسر می بردند و مانند ایلچیان و کسانی که اموال دیوانی را به مقاطعه می گرفتند و مانند سایر عمال حکومت استر و الاغ کشاورزان را می بردند.»

پیش زمینه منفی، منشأ مقاومت در برابر پرداخت مالیات

مردم با این پیش زمینه که اغلب به ناحق و البته غیراصولی در طول تاریخ در حق آنان روا شده بود، در دهه های اخیر به صورت جدی با مقوله مالیات مواجه شدند.

در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته جهان، مالیات زیربنای توسعه پایدار به شمار می آید. هر چند مالیات در جهان به عنوان مهم ترین منبع درآمد دولت ها شناخته شده و پرداخت آن از طرف مؤدیان، تنها یک همکاری و همیاری مشترک و عقلایی است.

برخی مؤدیان فارغ از ملیت، مالیات را پرداخت یک جانبه ملت به دولت تلقی کرده و در برابر آن مقاومت می کنند. مردم ایران نیز از این تفکر مستثنی نبوده و گاه مالیات را دریافتی به ناحق در حق خود محسوب کرده و تا جای ممکن در مقابل آن مقاومت به خرج می دهند. این در حالی است که مردم حاضر در یک نظام پیشرفته مالیاتی، به خوبی می دانند که مبالغ دریافت شده از آنان در یک چرخه سیال قرار گرفته و به خود آنان باز خواهد گشت. اما یک پیش زمینه ذهنی قوی، می تواند همه این معادلات را بر هم زند.

شاید برای پاسخ به چرایی این موضوع، همین آشنایی های غیراصولی جرقه ای برای بدبینی عمومی نسبت به مهمترین منبع تأمین هزینه های عمومی و نیازمندی های اجتماعی به حساب آید. این در حالی است که مالیات از ویژگی های نظام اجتماعی بوده که پذیرش آن از جانب مردم، شیوه اجرا از طرف دولت و حساسیت نخبگان و سازمان های مردم نهاد به آن، به زیرساخت های فرهنگی هر کشور بستگی دارد.

راهکار را تنها می توان در مهندسی مجدد فرهنگی جست؛ تشکیل این باور در مردم و ایجاد اعتماد بین آنان که آنچه در قالب مالیات اخذ می شود، در نهایت در قالب های دیگر از جمله خدمات به خود آنان باز می گردد.

دوستی به طنز گفت: «بهترین راه حل مشکل مالیات گریزی بین مردم، شاید رایزنی با صدا و سیما برای پخش نشدن فیلم رابین هود باشد!» با کمی تدقیق اما، این نتیجه حاصل می شود که بخش اعظمی از مهندسی فرهنگی مجدد باید از مقطع کودکی و از مدارس آغاز شود تا نسلی که در دهه های بعدی وارد جامعه می شود، قایل به این باشند که هزینه های خدماتی کشور را چگونه می توان از روش های غیرنفتی و با تکیه بر مالیات به دست آورد.

شفاف سازی در این زمینه که «مالیات چگونه هزینه می شود؟» و گفتمان سازی در این مورد که «چرا در یک کشور نفت خیز مالیات اخذ می شود؟» از دیگر راهکارهای پیش رو به زعم اندیشمندان ارتباطات است. تبدیل «نفع جمعی» بر «منافع فردی» در جامعه ایران که اغلب مردم آن اعتماد و اعتقادی به نفع جمعی ندارند، از دیگر مشکلات مبتلابه است که موجب فرار مالیاتی می شود و نیاز به فرهنگ سازی عمیق در این باره احساس می شود.

البته روابط عمومی به عنوان پل ارتباطی دستگاه اجرایی با خارج و بالعکس، باید نقش مفاهمه انگیزی را در این میان ایفا کند. روابط عمومی نماینده سازمانی است که از مردم مالیات وصول می کند و مؤدی به عنوان دهنده مالیات، باید به تفاهم برسند که «چرا مالیات می دهیم؟»

در نهایت اگر در پرداخت کننده این امنیت ایجاد شود که فرار مالیاتی نداریم، دریافت مالیات از مؤدیان هم تراز بدون تبعیض است و هر آنچه از آنان دریافت می شود، در نهایت به خودشان برمی گردد، یعنی راه برای تفاهم هموار شده است.

 

 



تاریخ: 1399/02/18 03:46 ب.ظ | دفعات بازدید: 839 | چاپ